YoU lOvE Me

من دیگه اونو از دست دادم...!

داداش عزیزم....

حوریان جان....

وقتی میای نظر میزاری...آدرس وبت رو اشتباه وارد میکنی،تا الان هم نیومدم،چون نمیتونستم وارد شم...!!!

یه بار دیگه نظر بزار و  آدرس وبت رو بنویس(2رست...!!!!!)

نوشته شده در یک شنبه 25 دی 1390برچسب:داداشم,,,,ساعت 19:12 توسط sh!Va|

 

 


نوشته شده در سه شنبه 20 دی 1390برچسب:,ساعت 18:38 توسط sh!Va|

 

درکدام جنگ ناپلئون مرد؟

در اخرین جنگش

اعلامیه استقلال امریکا درکجا امضاشد؟

در پایین صفحه

علت اصلی طلاق چیست؟

ازدواج

علت اصلی عدم موفقیتها چیست؟

امتحانات

چه چیزهایی را هرگز نمی توان درصبحانه خورد؟

نهار و شام

چه چیزی شبیه به نیمی از یک سیب است؟

نیمه دیگر ان سیب

اگر یک سنگ قرمز را در دریا بیندازید چه خواهد شد؟

خیس خواهد شد

یک ادم چگونه ممکن است هشت روز نخوابد؟

مشکلی نیست   شبها می خوابد

چگونه می توانید فیلی را با یک دست بلند کنید؟

شما امکان ندارد فیلی را پیدا کنیدکه یک دست داشته باشد

اگر در یک دست خود سه سیب و چهارپرتقال و در دست

دیگر سه پرتقال و چهار سیب داشته باشید

کلا چه خوهید داشت؟

دستهای خیلی بزرگ

اگر هشت نفر در ده ساعت یک دیوار را بسازند

چهارنفر ان را درچند ساعت خواهند ساخت؟

هیچچی چون دیوار قبلا ساخته شده

چگونه می توانید یک تخم مرغ خام را به زمین بتونی بزنید بدون ان که ترک بردارد؟

زمین بتونی خیلی سخت است و ترک بر نمی دارد.


 

نوشته شده در شنبه 17 دی 1390برچسب:حق این دانش آموز چه نمره ایه؟؟؟؟,ساعت 13:1 توسط sh!Va|

 

به دخترعموم که ۵ سالشه میگم: دخترا موشن مثه خرگوشن

میگه پ ن پ همه مثل شما پسرا گاو گوساله ایم

اصلا یه وضعی شده به خدا!

*دوستم میگه با گوشی برم اینترنت از شارژم کم میشه؟

میگم پ ن پ از صندوق ذخیره سازمان اوپک کم میشه!

*میخوایم بریم خونه جدیدمون، مامانم میگه این همه اثاثو باید با کامیون ببریم؟! میگم: پ ن پ راست کلیک کن، کات شون کن، برو تو خونه جدیده پیست کن!

*به دوستم اس ام اس زدم میگم کلاس تشکیل نمیشه. جواب داده یعنی استاد نیومده؟ میگم پ ن پ رفته قایم شده همه دارن دنبالش میگردن.

*با دوستم رفتیم خرید. برگشتیم دیدیم ماشینش نیست میگه: دزدیدنش میگم پ ن پ خسته شده بود از بس منتظر ما وایساد. اس ام اس داد گفت من میرم خودتون بیاین!

*لباس خریدم. کارت عابرمو گذاشتم رو میز میگم ۲۰۱۵٫ میگه رمز کارتته؟

میگم پ ن پ تلفنمه. دادم مزاحم بشی.

*تو اتوبان گشت نامحسوس یه ماشینو گرفته بود. راننده ماشینه به پلیسه میگه می خوای جریمم کنی؟ پلیسه میگه: پ ن پ با دوتا همکارام می خواستیم منچ بازی کنیم یه یار کم داشتیم گفتیم مزاحم شما بشیم.

*نصف شب ماشین خاموش شده زنگ زدم میگم بابا باطری ماشین تموم کرده روشن نمیشه. میگه یعنی خالی شده؟

پ ن پ واقعا تموم کرده دارم میبرم خاکش کنم گفتم ببینم تو هم میای؟

*به پسرخاله ام می گم تب کردم میگه؛ مریض شدی؟ می گم پ ن پ دمای بدنمو بردم بالا ببینم فنش کار میفته یا نه.

*یارو میره سردخونه میگه: بی زحمت جسد پدربزرگمو تحویل بدین.

میگن: می خوای خاکش کنی؟

پ ن پ میخواهم تا گارانتیش تموم نشده ببرم عوضش کنم.

*رفتم پیژامه از کمد برداشتم پوشیدم بابام میگه از تو کمد برداشتی؟

پ ن پ گذاشته بودم تو یخچال تابستونیه پیژامه تگری بپوشم خنک شم.

*داشتم می رفتم طرف ماشینم یهو دیدم افسره داره یه چیزی می نویسه!

گفتم: داری جریمه ام می کنی؟

پ ن پ دارم اسمتو پشت کارت دعوت عروسیم می نویسم. میای؟

*رفتم فروشگاه میگم سیخ داری؟

میگه برا کباب؟ پ ن پ برا خاروندن دیافراگمم از تو دهنم می خوام.

*خوابیدم تو آفتاب دوستم اومده میگه داری آفتاب می گیری؟

پ ن پ دارم فتوسنتز می کنم!!

*دارم میرم به ماهیه غذا بدم، میگه می خوای بهش غذا بدی؟ پ ن پ بهش پول میدم هرچی خواست بخره.

*تصادف کردم تو جاده ماشینم تا نصف عقبش رفته زیر تریلی ۱۸ چرخ. اعصابم خورده. یارو می بینه این صحنه رو بهم میگه تصادف شده؟! گفتم پ ن پ مسابقه فوتباله مردم جمع شدن از رادیو ماشین دارن گوش میدن! ماشینو گذاشتن زیر تریلی هیجانش بیشتر شه!!

*به فروشنده می گم آقا پایه گیتار می خوام. میگه برای گیتار؟

پ ن پ میخوام پایه باشه آخر هفته ها با هم بریم دربند!

*رفتم LCD بخرم می گم چند؟

میگه قیمتش؟

پ ن پ سایز کمرش که تو خونه شلوار پاش کنم.

*دارم تند تند تایپ می کنم داداشم اومده میگه داری تایپ می کنی؟

میگم: پ ن پ کیبوردم خسته شده دارم ماساژش می دم.

*یکی از این سوسک کوچیکا از جلو پام رد شده یه دستمال از جیبم درآوردم… دوستم میگه می خوای بکشیش؟

پ ن پ آبریزش بینی داره می خوام نریزه رو قالی.

نوشته شده در شنبه 17 دی 1390برچسب:پ ن پ,,,!!!,ساعت 12:52 توسط sh!Va|

 

یکیتون جواب سوال های منو بده...

خدا چرا ما رو اینجوری آفرید...؟؟؟؟

خدا چرا میزاره بنده هاش غصه بخورن...؟؟؟؟

مگه دوسمون نداره..؟؟؟

چرا خدا یه کاری نمیکنه که عاشق به معشوقش برسه....؟؟؟؟

چرا یه کاری نمیکنه که دلدار به دلدادش برسه..؟؟؟؟

خدا چرا یه کاری نمیکنی که "ساکت" دیگه "خاموش" نباشه؟؟؟؟

چرا یه کاری نمیکنی که "خواهر دلشکسته" دیگه دلش شکسته نباشه؟؟؟؟

خدا چرا یه دل سالم دیگه بهش نمیدی؟؟؟؟

خواهرجونم میخوای من دلمو بدم به تو...؟؟؟؟

البته "دل بیچاره" من هم دست کمی از دل تو نداره...

یکی به من بگه کی تو این دنیا دلش قرص قرصه؟؟؟؟

خدا چرا یه کاری نمیکنی که "آرزو" به "آرزوهاش "برسه...؟؟؟؟

خدایا "باران" اسم قشنگیه....

ولی چرا"باران" اسمش رو نذاشت "خورشید"...؟؟؟

خداجونم "بارانی" هم قشنگه....

ولی چرا "بارانی" اسمش رو نذاشت"آفتابی"..؟؟؟؟

چرا "  love"   ، "   hate "  رو انتخاب نکرد...؟؟؟؟؟

چرا "  logaft  "   نوشت عشقی دور از جنگ و حمله و ترور...

چرا ننوشت عشقی سرشار از محبت و دوست داشتن...؟؟؟؟

چرا  "   aloneboy  " و"   alonegirl  "  باید "تنها" باشن...؟؟؟؟

خدایا یه بار دیگه "گل مریم" ما رو به "حوریان" هدیه بده!!!

حوریان ایندفعه قول میده که ازش خوب مواظبت کنه....!!!خوب...خوب....

خدایا حداقل یه کاری بکن که "مهربون" ،  "نامهربون" نشه....

خدایا یه کاری کن کسی گل ما رو "ساغر" ما رو از شاخه نچینه...!!!

خودت مواظبش باش...

خدایا یه کاری بکن که "شاهین" همیشه تو آسمون اون بالا بمونه...به شرط اینکه کسی رو طعمه قرار نده....

خدایا پرتویی رو که به "ستاره" ما دادی هیچوقت ازش نگیر...

خدایا یه کاری بکن که دیگه "مینا" غصه نخوره...

 

خدایا یه کاری بکن که "سوسو" برگرده و چراغ عشقی رو که تو خونه عاشقش روشن کرده نور ببخشه...

نه اینکه زمانی برگرده که چشمای عاشق"سوسو"از بس از دوریش گریه کرده دیگه سویی برای دیدنش نداشته باشه....

......................

 

..................................

خدا جونم این کارا که واسه تو آسونه....

انجامش واسه تو در حد هیچییه....

اینا که معجزه نیست....

اینا که واست کاری نداره....

مگه ما رو دوست نداری...؟؟؟

خدایا چرا منو از یاد دوستام میبری که اینجوری بنویسم:

       غریبه دیروز...

                 آشنا امروز....

                      از یاد رفته فرداهایت...

...............

.......................

 

 

خدایا ما خیلی دوستت داریم ها،یه کم هوامونو داشته باش....

به امید روزی که خدا همه این کارایی رو که ازش خواستیم انجام برده...!!!

 

نوشته شده در شنبه 17 دی 1390برچسب:my friends,ساعت 10:45 توسط sh!Va|

کلا با معرفتید....

تا من به وبتون سر نزنم،یه دفعه خدایی نکرده شما نیاید ها....

خدا قهرش میگیره.....

نوشته شده در پنج شنبه 15 دی 1390برچسب:,ساعت 19:21 توسط sh!Va|

 

 

for my love(masoud jooooon)!!!!l

 

با اینکه تموم شد ولی بازم مینویسم...مینویسم تا از احساسم با خبر شی...!

از این حس لعنتی که تو وجودم روشن شده...!

نمیتونم خاموشش کنم...!نمیدونم چیه...!

ولی هرچی هست،مطمئنم که تو به وجودش آوردی...!

باعث و بانی این حس تویی...!

کاش میشد بمونی و واسه همیشه پشتیبان این حس باشی...!

کاش میشد بمونی و این حس رو واسم معنی کنی...!

تعریفش کنی....!

فرصتی به وجود میومد که باهات تجربه ش کنم....!

حتی واسه یه بار...واسه یه هفته....حتی اگه توش شکست باشه...!

                                         حتی اگه توش درد باشه،گریه باشه،مرگ باشه...!

کاش میشد بمونی و فقط تو یه کلمه بگی،اصلا چی بود...؟

چی بود که وجودمو به یک باره به آتش کشید...!

چی بود که باعث شد غرورم بشکنه!

اون چی بود که تو وجودم به وجود اوردی؟؟؟؟؟

چی بود که انقد واسم هیجان داشت....؟

چی بود که انقد واسم لذت بخش بود...!

چی بود که قلبمو میلرزوند،ولی وقتی بهش فکر میکردم،آرومم میکرد....!

چی بود که باعث لرزش دستام میشد،ولی بهم گرمی میداد...!

چی بود که پاهامو سست میکرد،ولی بهش تکیه میکردم....؟؟

چی بود...؟؟؟؟؟

عشق....؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟!

کی بود که به خاطرش از خودم گذشتم....؟؟

کی بود که به خاطرش فداکاری کردم...؟

کی بود که به خاطرش پا رو خودم گذاشتم...؟؟

کی بود که به خاطرش غرورم شکست...؟؟

کی بود که به خاطرش دستام لرزید،پاهام سست شد....عقلم....

عقل؟!؟!؟!؟!

خیلی خوبه اگه آدم به حرف عقلش گوش بده...ولی وقتی قلب حرفی رو تایید کنه،عقل چکارست؟؟؟

کی بود که به خاطرش قلبم لرزید...؟؟؟

تو....؟؟؟؟

همون قلبی که قبلا شکسته بود...!!!

تیکه های قلبم به زور رو هم سوار بودن...!

ترسیدم با این لرزشی که بهش وارد کردی،دوباره خرد شه...!و ایندفعه یه جوری بشکنه که دیگه نشه درستش کرد....!

اما وقتی اومدی تیکه های قلبم محکم بهم چسبیدن...!

قلبم نه تنها نشکست،بلکه محکم تر از قبل شد...!

اما دیگه الان قلبی ندارم...!

آخه تو با خودت بردیش....!

واسم پسش نیار...!

آخه اگه بیاریش تیکه های قلبم باز از هم میپاشه...!

دست تو که باشه،خیالم راحته...!

فقط توروخدا مواظبش باش....!

اصلا فکر کن یه هدیه س از طرف من....!

نزار قلبم بشکنه...!

نزار 2باره ترک برداره...!

نه برای اینکه چون قلب منه مواظبش باشی...!

نه....

نه به این دلیل...

عشقم،ازش مواظبت کن چون خودت توشی....!!!

باشه..؟؟؟

بهم قول میدی؟میدونم قول هات قوله....میدونم مردی....

عسق من،همه این ها رو میدونم...!

.................

...........................

شرط دل دادن، دل گرفتن بود...!

من دلمو دادم،اما تو نه...!

شاید تو هم داشتی میدادی و من نگرفتم...!

شاید دیر بود،یا دیر شد،برای اینکه منم قلب تو رو بگیرم...!

ولی من دادم...!

دل دادم،از همون اول...!

حالا هم که من بی دل شدم و تو دودل....!

عیبی نداره....

شاید خدا خواسته...!

شاید هم خودم ساختم....!

حالا تقصیر هر کی که بود...!

الان فقط از خدا یه چیزی میخوام....!

 

 

 

"خدا جونم عشقمو میسپارم به تو،خودت مواظبش باش! "

 

 

 

نوشته شده در پنج شنبه 8 دی 1390برچسب:چی بود؟کی بود؟,ساعت 8:12 توسط sh!Va|

 

 

 

نوشته شده در پنج شنبه 1 دی 1390برچسب:عکس,,,!,ساعت 17:31 توسط sh!Va|

 

 

آدم ها چه آسون دل اونی رو که دوسش دارن میشکنن....!

چقر زود همه چی یادشون میره....!

چقدر آسون بهم تهمت میزنن...!

چه آسون تهمت میزنن وقتی هنوز هیچی از طرف مقابلشون نمیدونن...!

چه آسون ننگ همه چی رو به عشقشون میزنن...!

چه آسون نجابت عشقشون رو میبرن زیر سوال....!

چه راحت صفت هایی واسه عشقشون انتخاب میکنن که عشقشون لایق اون صفت ها نیست...!

چه آسون پاکی عشقشون رو نادیده میگیرن...!

چه سخته به خاطر "هیچی"

دیگه حرفاتو باور نکنه....!

آدم ها چه زود عوض میشن...!

چقدر زود عوضی میشن...!

چقدر آسون تو یه لحظه اون یکی"روشون"رو نشون میدن...!

چه لحظه سختیه وقتی پاکی عشقی بره زیر سوال و آدم نتونه از خودش دفاعکنه...!

نتونه که واقعیت رو بگه...!

نتونه که بگه اینجوری نیست...نتونه بگه به خدا من پاکم...

حتی نتونه بعد این همه تهمت گریه کنه....خودش رو خالی کنه...

من که باورم نشد....هنوز هم باور نمیکنم....!

کسی که حتی ذره ای ازش توقع نداری،این حرفا رو بزنه....!

اونم به خاطر چی؟؟؟؟

به خاطر اینکه ازم "نه" شنیده....!!!!

اینم شد دلیل؟؟؟؟؟

خیلی لحظه سختیه اون لحظه ای که بهت بگن"کالای مصرف شده"

میدونین ای ن واسه یه دختر یعنی چی...؟؟؟؟

یعنی مرگ....یعنی تهش....آخرش.....یعنی سرحد توهین....!!!

و سخت تر از اون اینکه از برگ گل پاک تر باشی و بهت بگن....!!!

و سخت تر از همه اینا،اینکه نتونی جواب بدی....!!!نتونی ثابت کنی...!!!!

اینکه سکوت کنی...!!!!

اینکه جوابی نداشته باشی....!!!

آدم تو این لحظه ها خیلی دلش میگیره....

خیلی تنها میشه...!

تموم دنیا رو سرش آوار میشه...!!!

تو همین یه لخظه خیلی چیزا از فکر آدم میگذره....!!!

آدم خیلی نابود میشه....!!!

خیلی بهش سخت میگذره...!

خیلی سخته...!

خیلی درده...!

بدترین درد اینه که این چیزها رو از کسی بشنوی که دوسش داری ولی هیچوقت نتونستی بهش بگی....یعنی وقت نشد....!

خیلی سخته بهت بگه"عقده ای"....

خیلی سخته بهت بگه "بی احساس"...با اینکه تو وجودم سرشار از عشق و احساس اونه...!

خیلی سخته بهت بگه دیگه "نمیخوامت"

خیلی سخته بهت بگه از اول همینجوری بودی....!!!

آره از اول همینجور بودم....از اول "دوست داشتم"

.............

............................

فکر نکن گفتم "نه" چون از تو مطمئن نبودم.....

فکر نکن گفتم نه چون بهت شک داشتم....

فکر نکن گفتم نه چون دوستت نداشتم....

فکر نکن گفتم نه چون بی خیالتم...

فکر نکن گفتم نه چون نا مهربونم....چون بی احساسم....

فکر نکن....توروخدا هیچ فکری راجع به من نکن....

اصلا دیگه درموردم فکر نکن....

گفتم "نه"

چون از خودم مظمئن نبودم....

چون به خودم شک داشتم...

چون دوست دارم....

گفتم "نه"

چون خیالت همیشه تو خیالمه....تا خیالت همیشه تو خیالم بمونه....

گفتم"نه"ولی بدون بیخیال بقیه هم میشم....

به همه آدم های بعد تو هم میگم   "نه"

گفتم "نه"

چون میخواستم بهت محبت کنم....

چون وجودم داشت پر میشد از عشق و احساس تو...

گفتم"نه"به خاطر هزار تا دلیل دیگه....

گفتم"نه"چون تو جدال "عقل"و "قلبم"....قلبم پیروز شد...

گفتم"نه"

تا تو بمونی....!

گفتم"نه".....چون این کاره نیستم....!

چون اهل رفاقت نبودم...

نمیدونم،از این خرف من چرا این همه برداشت بیخود کردی....

گفتم "نه"

تا دیگه دوسم نداشته باشی...!!!

گفتم نه تا راحت تر فراموشت بشم...

کی میدونه...؟؟؟

کی خبر داره...؟؟؟

شاید اگه این ها رو میدونستی،اونها رو بهم نمیگفتی....!!!

البته شاید...

شاید...

آبی رو که ریخت نمیشه جمعش کرد...

آدم چیزی رو که بالا اورده دیگه نمیخوره....

آبرویی که بردی دیگه نمیتونی برش گردونی...

دلی رو که شکوندی،دیگه نمیتونی درستش کنی....

تهمتی که زدی دیگه نمیتونی پس بگیری.....

کاش زود قضاوت نمیکردی....

کاش هزار تا داستان تو ذهنت نمیساختی...!!!

بریدی و دوختی و شکستی و رفتی....!

حالا هم دیگه جای هیچ اما...اگر....شایدی....باقی نذاشتی....

یعنی گفتن

                    "اما"

                    "اگر"

                   "شاید"

دیگه فایده نداره....

حتی گفتن حقیقت ه

نوشته شده در پنج شنبه 1 دی 1390برچسب:چه اسون,,,!,ساعت 11:15 توسط sh!Va|


فوق العاده ترین و قشنگ ترین مطالب اخیر
» پس من چی؟
» ستاره
» گل من
» امشب
» من از، از دست دادنت واهمه دارم
» صداش
» :-(
» حرفایی
» عشق نیست
» نمایش
» کیمیا هم رفت تسلیت...!
» همیشه
» هر عکسی را عکس العملی نیست
» بهانه
» عشق
» باورم
» گردن
» plz
» من

Design By : Pichak